محل تبلیغات شما




خب عنوان نداشتم و در جا اهنگی که در حال پلی شدن بود رو عنوان کردم! 
نگاهی انداختم به پست قبلی. علا تقریبا برام محو شده. نه که فکرشو نکنم، فکرش گاهی میاد ولی خب دیگه عکسشو چک نمیکنم و بابت شنیدن چیزی از اون دلم نمی لرزه. 
الان گمونم نزدیک مه و شدیدا اعصابم شخمیه و دپ هستم. از خابگاه گفتن که باید تخلیه کنیم ولی قطعی نشده و معلوم نیس قراره چه بامبولی دربیارن.
اخر هفته عروسی بودیم و خیلی خوب بود. واقعا مراسم خیلیییی مفصلی گرفته بودن، ینی دیگه ته عروسی بود. بچه هام بودن و خوش گذشت؟ عایا حسودی ام شد؟ یه جورایی. اون کلا بیسش هم قوی بود و جز این هم انتظاری نمیرفت. خودشم دختر خوبی بود. خدا هواشو داشته لابد. من ناشکری نمیکنم. ولی دیگه نمیدونم به چی امید داشته باشم. اوضاع مملکت روز به روز داره بدتر میشه. یه جورایی ازدواج دیگه غیر ممکنه. حتی همین الانم بهترین کیس برای من بیاد نمیتونم قبول کنم چون پولشو ندارم و نمیخوام هم خانواده ام به خاطر من تو سختی بیوفتن. از پسرا هم نمیشه انتظاری داشت چون اونام مثه ما دیگه، چه فرقی میکنه؟
دلم میخواد خوشحال باشم. یه نفری یه امیدی باشه که بودنش منو سر شوق بیاره. میدونم که این حس ها باید همه درونی باشن. و خودم باید خودمو بسازم. ولی در حد دلخوشی! 

278.بوسه ای برای یک پایان

277. سال نو، حال نو ؟

273. I miss being loved and in love ...

هم ,ولی ,یه ,اون ,نمیکنم ,ام ,یه جورایی ,کنم چون ,قبول کنم ,چون پولشو ,پولشو ندارم

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صبح زاهدی footplontorscas misnesoder Chester's life موسسه سرشت عشق ابد«سعا» Scott's page Cathryn's memory کاخ زمستانی سنت پترزبورگ | شاهکار معماری روسیه سار حسن ترابی