خب!!
من تصمیم بود بهش بگم مهاراجه ولی کوزت گفت جد موزلی، و در نتیجه جد باقی می مونه!
خیلی ازش حرف نزدم چون خیلی نیست که هست. ولی همین مقدار بودنش به شدت پررنگه!
راستش خیلی چیزا برا نوشتن هست، در نتیجه من تیتروار مینویسم. هدفم هم اینهکه بعدا بتونم بیام سر این حرفام تابفهمم چقدر دارم میشناسمش!
مچور بودنش
آروم بودنش
جسارت داشتنش مخصوصا تو کارای خاک بر سری
غرغرو نبودنش
خاکی بودنش
مدل خاص حرف زدن و تکست دادنش
مدل انگشتاش و دستاش
باهاش راحتم
باهاش صمیمیم
اهل کاره
نگرانیم:
"مالی"
نمیدونم چطوریه و چقد براش مهمه و چقد روش کار کرده.خودمم که هنوز ول معطلم!!
فکرشم بازه تعصی الکی نداره و بهم گیر هم نمیده.
بگم براتون از قسمتای خاک بر سری :))
فقط همین که هیچ جا رو بی خاطره نذاشتم :)) و این سری جدید که پاشد اومد شهر ما، خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردم پیش رفت !!
جالبیش اینه که یه چیزایی که فکر میکردم بهش حساس باشم، نیستم !
و یه عاااااالمه بوسه های عمیق. یه عالمه!!!! اونم جاهایی که همیشه دلم میخواست!!
یه چیزایی رو رو نمیکنه که به دوستای مشترکمون میگه و من بعدا میفهمم.نمیدونم زنگ خطر هست یا نه.
و اینکه. در مورد بچه و ژنتیک. یه شکهایی دارم حقیقتش!
ببینیم چی میشه.
یه ,خیلی ,رو ,همین ,سری ,حرف ,یه چیزایی ,فکر میکردم ,و چقد ,که فکر ,خاک بر
درباره این سایت