پلاک دوازده
بالکن طبقه چهارم
" عددها فقط یه شوخی ان. شوخیایی که یه وقتایی نمیفهمیشون و نمیدونی دارن بهت کنایه میزنن یا فقط میخواستن بخندونت. ولی بعضیا خیلی جدی شون میگیرن. اینقدر که اونا میکنن دلیل برای شروع یا پایان. البته تثصیری هم ندارن. لابد دلیلای بهتری پیدا نکردن.
هنوز 30 سالش هم نشده ولی تو چشم من حداقل 32 ساله است. تا این لحظه حتی به مخیله ام خطور نکرده بود که بخوام درباره اش اینجا حرفی بزنم و همین نشون میده هیچی از من درگیرش نیست. یه نمونه استاندارد : پسر سر به زیر، مقید به اصول، کسی که کار پرت نکرده و از خط بیرون نزده، دانشجوی نمونه، پسر نمونه، استاد نمونه، و لابد قراره شوهر نمونه و پدر نمونه!
حدودا سه چهار ماه ( برای من- پنج ماه برای اون) گذشته و هفته پیش گفت که عاشقمه. دوستم داره و این نگرانش میکنه که حاضره هرکاری برام بکنه. من؟ :|
سر شدم؟ کلا آف شدم؟ چرا هیچ هیجانی ندارم؟ هیچ شوری؟ هیچ امیدی؟ به خاطر پایان نامه اس؟ به قول مامان به خاطر دلگرمی به بقیه اس؟
براش یه متن طولانی نوشتم. ولی نفرستادم.
گفتم شبیه سیستمی. ولی منم هستم . نه؟
درباره این سایت